یک قانون خیلی ساده وجود داره که میتونه به ساده کردن زندگی، خالی کردن خونههای قشنگمون از چیزهایی که به جز گرفتن فضا سودی برامون ندارند، و زندگی مینیمال کمک کنه.
یک تشت پر از آب رو تصور کنید. خونه ماست که پر از خرت و پرته. ما با کارهایی مثل روزی یکی بیرون ریختن چیزهای اضافی، مرتب کردن انباری، چک کردن لباسها و …داریم سوراخهای کوچیکی ته این تشت ایجاد میکنیم که کم کم خالی بشه. اما اگه از اون طرف سر شلنگ باز توی تشت ول باشه تلاشهای ما در نهایت منجر به کمتر شدن این آب نخواهد شد. راهکار امروز قراره مشکل ما با اون شلنگ باز رو حل کنه.
توی یک ضرب المثل فارسی به این روش اشاره شده: طرف از این گوش میشنوه و از اون گوش در میکنه! معلومه ایرانیان باستان در زمینه به حداقل رسوندن تملکات مادی و سادهزیستی پیشرو بودند
منتها ما قرار نیست مغزمون رو مثل فرد مورد اشاره توی این ضرب المثل خالی و تر و تمیز نگه داریم! این قانون رو توی خونههامون باید اجرا کنیم. از این در اگر چیزی وارد شد، از اون در باید یکی خارج بشه! خیلی قانون سادهایه، به یاد آوردنش کاری نداره و اجراش هم اصلا سخت نیست. اینطوری ورودی رو کنترل میکنیم و با خروج کم کمی که مشغولش هستیم در نهایت مقداری موفق میشیم خونه رو خلوت کنیم. این بیرون ریختن یک قلم جنس به ازای ورود هر قلم به خونه خیلی آسونه چون:
اولا یک چیز خریدیم و خوشحالیم برای همین دل کندن برامون راحته.
دوما برای چیز جدید دنبال جا هستیم پس چی بهتر از اینکه یک جا براش خالی کنیم.
سوما بیرون انداختن فقط یک چیز خیلی روحیه و توانایی و شجاعت و قدرت بدنی و وقت نمیخواد! در کمتر از سی ثانیه انجام میشه و تموم!
پس همینجا به خودمون قول میدیم دفعه بعد که خرید کردیم و چیزی وارد منزل شد، باید یک قلم جنس از خونه خارج بشه. البته در مورد اجناس مصرفی (خوراک و مواد بهداشتی و ..) صحبت نمیکنم طبیعتا. یادمون هم هست که قبل از خرید حسابی بهش فکر کردیم و چیزی که داره وارد خونه میشه کلی مراحل اداری طی کرده تا اجازه ورود بگیره، الکی که چیزی رو راه نمیدیم! مرحله آخر اینه که بعد از ورودش، با یک چیز قدیمی بلااستفاده خداحافظی کنیم.
توی پست انباری به بعضی از کارهایی که میشه با چیزهایی که لازم نداریم بکنیم اشاره کردم. به اون پست و کامنتهاش سر بزنید.
توی این چند روز چیز جدیدی وارد خونهتون شده؟ با چی حاضرید به جاش خداحافظی کنید؟
دوستتون دارم، خوش بگذره، به امید دیدار
کامنتها رو در ادامه مطلب بخونید.

سلام عزیزم 🙂 خیلی خوشحالم که اومدی اینجا، چون اصلا یکی از دلایلی که این وبلاگ رو راه انداختم این بود که دوستهای باتجربه رو پیدا کن و ازشون یاد بگیرم.
این مشکل مشکل خیلیهاست عزیزم. به زودی در موردش یک پست مینویسم. ولی واقعیتش اینه که راه حال فوری و فوتی نداره.بهترین راهکار همینه که فضاهای مشخصی رو به همسرت اختصاص بدی و اگر تونستی این فضاها رو محدودتر کنی که انبوه خرت و پرت به بقیه خونه وارد نشه. در گام بعد در مورد این موضوع به هیچ عنوان باهاشون صحبت و بدتر از اون دعوا و جر و بحث نکن که حساسیت زا نشه. به خصوص نباید همچین چیزی رابطه تون رو تلخ کنه. روی رابطهتون کار کن و تا میتونی حس مثبت توی خونه ایجاد کن. همزمان به روشهای خودت در بقیه خونه ادامه بده و اون بخشها رو کلا فراموش کن که انرژی منفی نگیری.
احتمال بیشتری هست که توی یک فضای مثبت همسرت هم علاقهمند بشه و فضاهای مربوط به خودش رو مرتب کنه. مهم اینه که قبول کنی اون حق داره در مورد فضاهای شخصی خودش، خودش تصمیم بگیره و اینکه هیچ مسوولیتی در زمینه مرتب و ساده کردن اون بخشهای خونه متوجه تو نیست 🙂
موقع اومدن پرده ها و دو تا فرش و دستگاه سی دی و … رو بخشیدم.
اینجا خیلی از چیزها رو دوباره خریدم. من کلا با رد کردن مشکلی ندارم. مشکل من خرده ریزهای اندازه کف دستند مثل بدلیجات و خرده ریزها. یه دنیا خاطره با خودشون دارند و البته کتابهام هر چند خیلی از اونها رو هم به کتابخونه دادم.
خیلی خوبه که خیال راحت میتونی رد کنی آفرین جان 🙂 منم دقیقا خرده ریز جمع کن هستم و باهاش مشکل دارم. چیزهای ریز میزی که در دوران جاهلیت! هی خریدم و چون خاطره داره دلم نمیاد ردشون کنم. برای بعضیهاش عکس گرفتن بهم کمک کرد. وقتی عکسش رو میگرفتم خیالم راحت میشد که خاطرهاش نمیره اما هنوز هم یه مقدار چیز اینجوری دارم 🙁
آره این توجه به کم کردن خرید خیلی مهمه!
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.