امروز هم یک مطلب جدید داریم با ترجمه یکی از همراهان خوب وبلاگ، آقای مهدی تروهید نویسنده وبلاگ فروردین. اصل مطلب نوشته جاشوا فیدز ملبورن هست از وبلاگ مینیمالیستها، با عنوان «سبک زندگی مینیمال، رادیکال نیست» :
هر وقت کسانی مرا میبینند و حس میکنند که مجبورند با من دربارهی مینیمالیزم حرف بزنند،
گمان میکنند که سبک زندگیام افراطی است.
چیزی شبیه این میگویند که «هیچ وقت نمیتوانم یک مینیمالیست باشم».
حقیقت این است که سبک زندگیام افراطی نیست و من هم افراطی نیستم.
اگر امروز مرا ببینید و دربارهی مینیمالیزم با هم حرفی نزده باشیم
(که احتمالا همینطور هم هست)، گمان نخواهید کرد که سبک زندگیام با شما فرق چندانی میکند.
من وسایلام را نمیشمارم اما صدها وسیله دارم؛
حتا پس از این که از دست 90% از چیزهایم خلاص شدهام.
گلدان و ماهیتابه و لوازم آشپزخانه دارم.
تختخوابی بزرگتر از معمول دارم. گوشی هوشمند دارم.
میز دارم. گیتار دارم. لوازم خانه دارم. قفسهای پر از کتاب دارم
کمد و ماشینلباسشویی و ماشین خشککن دارم. لباسهای زیادی دارم.
اما سه شرط کلیدی وجود دارد:
1- چیز اضافیای ندارم
چیزهایی دارم که همیشه از آنها استفاده میکنم.
چیزهایی که در زندگیام ارزش دارند. اما لوازم اضافی ندارم.
وسایلی برای روز مبادا ندارم. اگر بخواهم تغییری در سبک زندگیام بدهم،
تعریفام از «اضافی» هم تغییر خواهد کرد.
مثلا اگر بخواهم – مانند دوستم کالین – نویسندهای همیشه-در-سفر باشم
آنوقت باید داراییهایم را به شدت کم کنم.
در این نقطه از زندگیام از جایی که هستم راضی هستم
و دوست ندارم که همیشه سفر کنم.
اگر این شرایط تغییر کند، من هم تغییر خواهم کرد.
2- همیشه دربارهی داراییهایم میپرسم.
آیا به این چیز نیاز دارم؟ آخرین باری که از آن استفاده کردم کی بود؟
اگر از شرش خلاص شوم چه میشود؟ کسی هست که بیشتر از من بتواند از آن استفاده کند؟
اینها پرسشهایی است که همیشه از خودم میپرسم.
چون دائم دربارهی وسایلم میپرسم. دائما در حال کنار گذاشتن وسایلم هستم؛
که حس خوبی هم دارد. این بازی پایانی ندارد و هیچوقت به آن نقطه نمیرسم.
3- به وسایلم معنی نمیدهم و بدون دلیل آنها را مهم نمیکنم
مهمترین نکتهای که فهمیدهام این است که وسایلم میتوانند با چیزهای دیگری جایگزین شوند.
کسی از من پرسید که اگر آپارتمانام اتش گرفت چه چیزی را باید بردارم؟
و من جواب دادم : «هیچ چیز!». هر چه که دارم میتواند جایگزین شود.
مینیمالیزم یک سبک زندگی ِافراطی و رادیکال نیست.
مینیمالیزم ابزاری بود تا از شر وسایل غیر ضروریام راحت شوم و زندگی بامعناتری داشته باشم؛
زندگیای که پر از شادی، آزادی و آگاهی ِهوشیارانه باشد.
اضافات زندگی را دور کردهام و میتوانم روی بخشهای مهم زندگیام تمرکز کنم؛
سلامتی، روابط، احساسات، رشد و همکاری و مشارکت با دیگران.
برای همین است که زندگیام بامعناست.
شما چهطور؟ برای اینکه بتوانید روی جنبههای مهم زندگیتان تمرکز کنید،
از چه چیزهایی میتوانید دوری کنید؟
نظر شما چیه؟ مینیمالیسم یک سبک زندگی افراطیه یا عادی؟
خب من که فکر میکنم سبک عادی ای هست.
یه نکته ای هم بگم:طرز بزرگ شدن هم باعث میشه که ما فکر کنیم مینیمالیسم افراطیه یا نه.مثلا من تا جایی که یادم میاد مامانم همیشه دوست داشت خونه خلوت باشه و هرچیزی جایی داشته باشه و معتقد بود که اگه مثلا لباسا تو کشو جا نمیشن یعنی اضافین و رد می کرد برن.
راستی در مورد لباس خونه که تو پست قبل پرسیده بودم و جواب داده بودی من نمیدونم منظورت از پیژامه همون لباس راحته یا نه!اگه اون نباشه با شرمندگی من تو پروژه نیستم!ولی هرچی هم که دارم استفاده میکنم کاملا
آره درسته، محیط و طرز بزرگ شدن توش خیلی مهمه.
منظورم از پیژامه همون لباس راحت هست، یعنی لباسی که اگر مساله حجاب رو بذاریم کنار، نمیشه باهاش رفت توی خیابون! ولی بهتره سعی کنیم در طول روز حتی اگه خونه هستیم لباسمون این طوری نباشه، شیک و مرتب باشه!
عارفه جون مثل همیشه مطلب مفیدی بود .من شاید نتونسته باشم سبک زندگیم رو کاملا مینیمال کنم ولی آشنا شدن با این سبک باعث شد زندگیم خیلی تغییر کنه .خیلی لباسهای اضافه رو رد کنم بره و چیزهایی رو نگه دارم که ازشون استفاده می کنم .شاید قبلا من فکر می کردم این سبک زندگی افراطیه ولی حالا می دونم طرفداران این سبک ترجیح می دن پولشون به جای خرید کالا جای دیگه ای هزینه کنند که ازش لذت بیشتری ببرن و از این رو تحسینشون می کنم .ممنون که ما رو با این سبک آشنا کردی
به نظر من بیشتر از این که یه مقصد باشه که بهش برسیم و بگیم خوب من مینیمال شدم، یک مسیره و شما هم توش هستی 🙂
به نظر من نه تنها افراطی نیست کلی هم مایه آرامش روح و اعصاب آدمه.
دقیقا!
سلام من که از وقتی با شما آشنا شدم احساس سبکبالی میکنم کلی وسیله که لازم نداشتم رو دادم بیرون.خیلی کمتر خرید میکنم.قبلا اگر از چیزی خوشم میومد و پولشو داشتم میخریدم اگرم پولشو نداشتم غصه میخوردم.اما حالا اگر وسیله ای رو لازم دارم میرم بازار و خرید میکنم .مقداری هم پس انداز دارم.امسال عید رفتم سفر اما خرید زیادی نکردم ترجیح میدم اگر چیزی لازم دارم و تو شهر خودم با قیمت مناسب پیدا میشه.همینجا بگیرم که خیالم از کیفیتش راحت باشه یا بتونم تعویض کنم..البته هنوز هم یک مینیمالست نیستم فقط یک آدم با برنامه تر و منظم شدم.عارفه جون مدیونتم و ازت از صمیم قلب تشکر میکنم.
سلام، چقدر عالی! می بینید سفر بدون اینکه همه اش به فکر خرید باشی چقدر بیشتر خوش میگذره…من چند تا سفر خیلی خوب رو فقط با دغدغه وای نشد خرید کنم خراب کردم و بیشتر خاطرهای که برام مونده به جای دیدنی ها از همین خرید کردن و نکردنشه!
سلااااااااااااااااااااااااااااااام عارفه جان عزیز خیلی وقته اینجا نیومدم دلم حساب تنگ نوشته هات شده بود به نظر من سبک زندگیت عالیه من بیو اینستاگرامم به یاد شما و احساس ها و ایده های خوبی که بهم دادین نوشتم joy with less
زندگیت پر از لذت های کوچک اما همیشگی
یه بغل پر از گل تقدیمت بانو
سلام دوست خوبم…خوب اینجا هم کمی خلوت شده به خاطر گرفتاریهای من 🙂 ای دی اینستاگرامت رو برام بذار!
سلام به عارفه جون و دوستای خوبش
من فکر میکنم زندگی اصیل مینیمالیه
منظورم از اصیل اینه که ارزش انسان به انسانیتش باشه اون وقت با حداقلها کارمون راه می افتاد و اینقدر به ظواهر بها نمیدادیم
سلام رضوان جون، چه تعریف قشنگی نوشتی واقعا همینطوره!
مینیمال یه سبک افراطی نیست چیزیه که حقیقته و باید همین طور باشه
در واقع اگه دقت کنیم کسانی که مینیمال نیستن افراطی هستن یه عالمه لوازم و لباس و… که استفاده نمیکنن
ولی بازم میخرن و نگه میدارن- افراط اینه
کاملا درسته سپیده جون، خرید و مصرف بی رویه یه جور افراطه!
سلام…من چن باری میاماین مطالب رومیخونم من خودم ی جورایی احساس میکنممینیمالم یعنی چیز اضافه رو رد میکنم میره اما متاسفانه خونواده ام برعکس منن یعنی هر چی من خلوت میکنم اونا دوباره پرش میکنن گاهی اوقات واقعا اعصابمخورد میشه ….میشه راهنماییم کنین چیکار کنم …اینم بگم مجردم و با خونواده ام هستم ممنونم میشم
عزیزم شما باید روی اتاق، کمد و فضاهایی که اختصاصی خودتون هست تمرکز کنید. تصور کنید توی یه خوابگاه هستید، فضاهای عمومی رو نمیشه تغییر داد.
مینیمالیست بودن کاااملا منطبق بر خلقت انسان و فطرت انسانه … اضافه بر اون اثر تبلیغات و دور شدن از اصل مونه ..اگه افراطی بود هیچگاه آرامش نمیاورد
کاملا درسته