اگر موقع خرید یا اجاره خونهتون کلی خوشحال بودید به خاطر اینکه انباری داره، همین الان دستا بالا! سریع کلیدهاش رو تحویل بدید تا بریم برای یک بازجویی درست و حسابی!
بگید ببینم،
چند تا از چیزهایی که توی انباری دارید رو بدون اینکه برید اونجا و نگاه کنید، به یاد میارید؟
اسمشون رو یادداشت کنید. توی انباری چیز دیگهای هم هست؟ (معلومه که جواب بله است!)
چیزی که حتی یادتون نیست دارید، به چه دردی میخوره؟ واقعا لازمه این جور چیزها رو نگه داشت؟
آخرین باری که از وسایل توی انباری استفاده کردید کی بوده؟
چرا باید چیزهایی که اونقدر مفید نیستند یا اونقدر دوستشون ندارید که توی خونه نگه دارید، توی زندگی شما بمونند؟
چند بار این بازجویی رو با خودتون تمرین کنید. بعد که حسابی قدرت گرفتید یکی از برنامههای خونه تکونی رو بگذارید تخلیه انباری. من فکر نمیکنم انباری به هیچ دردی نمیخوره و باید خالی خالی باشه. توی زندگی هرکدوم از ما بسته به نوع فعالیتها و روابط و فضای خونه و غیره احتمالا چند قلم جنس باقی میمونه که باید توی انباری نگه داشت، و خودتون بهتر میتونید در موردش تصمیم بگیرید. مثلا برای من بخارشور، چند تا قطعه مربوط به کالسکه که استفاده روزمره ندارند، و یک بسته زغال موند توی انباری. اما قطعا انباریهای تا خرخره پری که خیلیهامون باهاش درگیر هستیم هیچ نیازی از ما رو برطرف نمیکنند.
خوب به سوالات بالا فکر کنید و برید سراغ انباری. وقتی موندنیها رو از رفتنیها جدا کردید، رفتنیها رو به چهار قسمت تقسیم کنید:
۱-قسمت قابل فروش: فقط اگر ارزش مالی زیادی داره و حوصله اش رو دارید. به امانت فروشی یا سمساری زنگ بزنید و هماهنگ کنید تا این بخش از زندگی شما بره بیرون و پول خوشمزه بیاد جاش. اگر تهران هستید از پنج شنبه بازار همشهری هم میتونید استفاده کنید. اگر گزینه دیگهای هم برای فروش در تهران یا شهرهای دیگه میشناسید توی کامنتها معرفی کنید. ممنون!
۲-قسمت قابل استفاده: با توجه به شهری که هستید، هماهنگی لازم رو با یک موسسه خیریه انجام بدید تا اونهایی که کاربرد دارند رو بیان و ببرند. فکر کنم هرجای ایران یکی دو تا خیریه این مدلی پیدا بشه. اگر جایی رو میشناسید در کامنتها با اسم شهر معرفی کنید که بقیه هم بتونند استفاده کنند. دستتون درد نکنه!
۳- قسمت قابل بازیافت: اونهایی که بازیافتیه رو لطفا به مرکز بازیافت ببرید که محیط زیستمون خرابتر از این نشه. من کلی جعبه داشتم که الکی تلنبار کرده بودم برای روز مبادا (و در هیچ روز مبادایی یادم نمیاومد اینقدر جعبه دارم!) که همهاش بازیافت شد.
۴- زباله: اگر چیزی موند که در دو دسته بالا جا نمیگیره هم بریزیدش بیرون و از داشتن یک انباری خلوت و مرتب قبل از سال نو کیف کنید.
یادتون نره اگر راهی برای فروش اجناس دست دوم بلدید، خیریهای میشناسید که اقلام رو از محل میبره یا در مورد بازیافت در محل سکونتتون اطلاعات مفیدی دارید برام بنویسید. همینطور اگر غیر از چهار مورد بالا راهی بلدید. یکی از دوستان همین امشب توی یک کامنت اهدای کتاب به خونه و هدیه دادن وسایل نو رو پیشنهاد داد که همینجا ازش حسابی تشکر میکنم. ممنون نیره جان!
سعی میکنم بعدا یک لیست از راههای مطرح شده در کامنتها درست کنم و در دسترس همه بگذارم. تا اون موقع هم حتما کامنتتون به درد خیلیها خواهد خورد.
دوستتون دارم، خوش بگذره، به امیددیدار
کامنتها رو در ادامه مطلب ببینید.
مثلا یه تخت یک نفره فرفوژه با تشک رو 50 گذاشتم و فوری فروش رفت. توی همون سایت مشابه اون تخت رو 150 گذاشتن و معلومه که فروش نمیره. به هرحال افراد نیازمند دنبال جنس دست دو هستن و یه کم تخفیف به جایی بر نمیخوره.
مرسی برای معرفی این سایت. من چون توی ایران نیستم توی این زمینهها شما باید کمک کنید. آره راست میگی من هم از تجربههام توی eBay دیدم قیمت خوب گذاشتن خیلی مهمه.
دستت درد نکنه برای این که هر روز می نویسی.
مرسی برای معرفی خیریه 🙂 مطمئنم به درد خیلیها میخوره.
دست تو و لوبیا درد نکنه که لطف کردید و بهم سر زدید!
از روز جمعه تا الان من يه كمد و سه تا كشو رو خالي از لباسهاي بي استفاده كردم+ لباسها و اسباب بازيهاي بچه ام روهم حسابي خونه تكوني كردم و يه سري از اسباب بازيها كه خوب بودن رو نگه داشتم واسه بعدي!
توي انبار من ٩٠ درصد جعبه هاي وسايلم هست، خونه براي خودمونه ولي ميخوايم تا يه سال اينده بزرگترش كنيم اينه كه جعبه ها رو نميشه ريخت دور و براي اسباب كشي نياز هست!
وسايل و لباسهاي بلا استفاده رو هم ميدم به خانمي كه ميان خونمون براي كار! خيلي محتاجن با كلي دختر كه هم سايز من هستن!
سلااام! دست و جیغ و هوراااا برای یک لیلی موفق! البته میدونم خالی کردن خونه اونقدر کیف میده که اصلا نیازی به تشویق بقیه وجود نداره!
آره متوجهم وقتی اسبابکشی نزدیکه حیفه جعبهها رو دور بریزی. خیلی خوبه که انباریات پر از خرت و پرت نیست، خوش به حالت 🙂

خیلی خوبه! انباری بدون خرت و پرت واقعا یک نعمته 🙂
هر سال هم دوبار اسفند و شهریور کمذها و کشوها رو بررسی می کنم و لباس های کوچسک شده بچه ها و لباس هایی که برای خودم تنگ شدند

خیلی خوبه، پس فقط اون یه مقدار خرت و پرت اضافه که اسمشون یادت نمیاد ممکنه مجرم باشند 😉
چه خوب که به بازیافت دسترسی راحت دارید. بچهها سایت دیوار رو پیشنهاد کردند برای فروش. بهش سر زدی؟
آفرین جان شما خودت یه پا استادی فکر نمیکنم زیاد کار داشته باشی 🙂
88486065
گیشا کوچه چهارم خ بلوچستان کوچه نهم پلاک یک
دست مامان خانوم گل درد نکنه :*
من انباری خیلی بزرگی دارم که تا خرخره پره! اما واقعیت اینه که دقیقا میدونم توش چیه و مدام هم بهش سر میزنم و از وسایلش استفاده میکنم. مثلا لباسهای دختر بزرگم که کوچیک میشه و سالمه، میره توی انباری تا دو سال بعد برای دختر کوچیک برگرده خونه. کفشها هم به همین ترتیب. حتی لباسهای مجلسی مون هم توی یه کمد برزنتی توی انباریه، برای عروسی و این جور وقتها. از همه مهم تر یه میز ناهار خوری بزرگ و صندلی هاشه که تقریبا تمام حجم انباری رو گرفته، ولی از ترس مامانم جرات ندارم بندازمش دور!! چون مامانم همیشه فکر میکنه که یه خونه بزرگتر میخرم و برش میگردونم تو خونه! من هم هرچند تقریبا مطمئنم که هیچ وقت ازش استفاده نخواهم کرد، ولی نمیندازمش دور.
این خیلی عالیه عزیزم. مهم اینه که اونجا نشه مدفن چیزهایی که میخوایم فراموششون کنیم.
سلام من امروز با سایتتون آشنا شدم و دارم از ابتدا می خونم و کیف میکنم
من خودم به شدتتتتتت اهل اینم که وسایل اضافی رو انبار نکنم و بسیار بخشنده و خیر هستم اما متاسفانه وقتی مجرد بودم پدرم الان هم همسرم کاملا عکس من هستن
در خونه پدری یه زیر زمین بزرگ شاید 100 متری داریم که از زمانی که پدرم خونه رو ساختن تا امروز وسایلی که هیچ وقتتتتتت به درد نمی خوره نگهداری می شه
یه فضایی که اگر کمی بهش رسیدگی بشه می تونه مسکونی یا تجاری بشه شده انباری وسایلی که اصلا قابل استفاده نیستن
من بارها بهشون گفتم که اگه این وسایل از خونه بره بیرون پیشرفت تو کار و زندگیتون جای اونا رو می گیره چون سی ساله که زندگی یکنواختی دارن بدون کوچیکترین پیشرفت و تغییری
این از پدرم
الان هم همسرم دقیقا شبیه پدرم هستن تنها فرقشون اینه که ما مستاجریم و پدرم اینا صاحب خونه هستن
ما یه انباری شاید سه متری داریم که وقتی درشو باز می کنیم چون فوق العاده شلوغ هست منصرف میشمو درشو می بندیم چون پیدا کردن وسیله ای تقریبا غیر ممکن هست
از طرفی هم تراس خونمون هم تبدیل به انباری وسایل بلا استفاده همسر شده(کتابهتی دوران دبیرستان-دانشگاه-وسایل ماشین که همه شکسته و خراب هستن کلی سیم و ابزار و کارتن و …)
بعد از این همه روضه خوانی می خواستم ازتون راهنمایی بگیرم
من چیکار کنم همسرمو متقاعد کنم از این وسایل دل بکنه و بتونم انباری رو تمیز کنم ؟؟؟
حتی توی کمد لباسهامون لباسهای 10-12 سال پیشش که یکبارم نپوشیده موجوده!!!!
هر وقت بهش می گم اینا رو بدم خیره یا حتی پدرت یا بفروشم واست تا دو سه روز دعوا داریم آخرشم اون پیروز میشه!!
چجوری با این مردی که از کوچکترین چیز نمی تونه دل بکنه برخورد کنم و اون همه وسایل رو بریزم بره؟
ببخشید خیلی پر حرفی کردم شرمنده
عاشقتونمممم
سلام عزیزم، به جمع ما خوش اومدی! حالا که تازه شروع کردی پیشنهاد می کنم آرشیو بلاگفا رو هم بخونی، توی پستها لینکش هست.
عزیزم من پیشنهاد می کنم اصلا کاری به کار همسر و به طریق اولی پدرتون نداشته باشید. ما فقط خودمون رو می تونیم تغییر بدیم، بدون هیچ استثنا و تعارفی! پس تلاش نکنید 😉
اما حق شما نیست که به هم ریختگی و شلوغی اونها زندگی شما را هم شلوغ کنه. پیشنهاد من اینه که تا جایی ممکن وسایلتون رو از هم جدا کنید. هرچی توی انباری و تراس و ..مال شماست رو درست و حسابی خلوت کنید و ترجیجا از اونجا خارج کنید که اصلا چشم شما به اون فضاها نیفته دیگه. درش رو ببندید و کلید رو بدید دست همسر و بگذارید هرکار دوست داره بکنه. یا تقسیم کنید تراس که بیشتر استفاده میشه مال شما باشه وسایل ایشون رو کلا ببرید انباری مثلا.
کمد لباس هم همینطور. اگه میشه که حدا کنید، اگر نمیشه راست و چپ جاها رو جدا کنید و بگذارید قسمت ایشون هرطور که می خواد باشه، و البته اگر چیزی وارد قسمت شما شد بریزیدش دور که مرزها خوب جا بیفته!
امیدوارم این پیشنهادها بتونه یک فضای خلوت و مرتب و اروم برای شما فراهم کنه. همونقدر که شما این حق رو دارید، همسر هم حق داره در حریم خصوصی خودش مطابق میل خودش باشه، فقط فضاها و مرزها و حریم ها رو جدا کنید و هر کدوم از نظر وسایل و …در حریم خودتون، مثل دو همخونه، مطابق میل خودتون عمل کنید.
وااااااای ممنونم که جوابمو دادین
اتفاقا صفحات بلاگفا رو همون روز باز کردمو سیو کردم تا سر فرصت مناسب بخونمشون
سایتتونم از صفحه آخر شروع به خوندن کردم که متاسفانه به خاطر کاری تا امروز وقت مطالعه نداشتم
همون روز من کتابخونه خودمو مرتب کردمو کلی کتابو گذاشتم که اهدا کنم به کتابخونه مسجدمون که همسر جان مخالفت کردن و گفتن بده من بزارم انباری!!!!
راستی در حین پاکسازی کتابها مقداری پول پیدا کردم هر چند ناچیز بود ولی پاداش خیلی خوبی بود 😉
خواهش می کنم عزیزم 🙂
جایزه خیلی جالب بود!! امیدوارم کلی برکت و شادی در ادامه خلوت سازی ببینید، که حتما می بینید البته!
سلام خانم عارفه.
من دو روزه که با شما و سایت و کانال و صفحه تون آشنا شدم. گاهی که مطالبتون رو می خونم با صدای بلند می خندم. وقتی میبینم که یکی و یا شاید یک عده ای و البته خانم ماری مثل من فکر می کنن و بدون اینکه از وجود هم با خبر باشیم به نتایج مشترکی رسیده ایم برایم خیلی جالب است. (از راهنمایی هایتان استفاده می کنم و ممنونم)
اما خواستم بگویم که
ما با دوستانمان هر ازچندگاهی مهمانی بده بستان داریم و وسایلی که به هر دلیل دیگر ازشان استفاده نمی کنیم و یا اصلا استفاده نشده را با قیمت حراج مانندی به فروش میگذاریم. از قبل با یک خیریه هماهنگ می کنیم و هرچیزی که باقی مانده را به خیریه تحوبل می دهیم.
سلام زینب جان، خوشحالم که این مطالب براتون آشنا اومده و هم فکر ما هستید 🙂
ایده مهمونی تون خیلی فکر جالبیه. آفرین…اگر توی یک مطلب مختصر در موردش بیشتر بنویسید خوشحال میشم توی وبلاگ بگذارم.