یکی از بخشهای مورد علاقه من توی هر وبسایت جدیدی که میبینم بخش پرسشهای متداول یا همون FAQ است. معمولا توی این بخش بهتر از هر جای دیگری میشه اطلاعات مورد نظر رو به دست آورد. برای همین گفتم همین اول کار یک سری پاسخ به بعضی پرسشهای احتمالی در مورد مینیمالیسم بگذارم. امیدوارم برای آشنا شدن شما دوستهای خوبم با این سبک زندگی مفید باشه:
سبک زندگی مینیمال، یا سادهزیستی یعنی چه؟
خیلی ساده است! یعنی رها شدن از بار همه چیزهایی که لازم ندارید یا استفاده نمیکنید. هدف اینه که یک فضای خلوت و ساده داشته باشیم برای یک زندگی خلوت، ساده و آرام.
انتخاب این سبک زندگی چه فایدهای برای من دارد؟
وقتی این سبک زندگی رو انتخاب میکنیم دیگه حرص مادیات رو نمیخوریم و دنبال هرچه بیشتر کردن هرچه که داریم! نیستیم. این سبک کم کم وقتمون رو هم خلوت و رها میکنه. وقتی کمتر به دنبال زیاد کردن همه چیز هستیم وقتمون هم خلوت میشه. این به نظر من بهترین بخش این زندگیه. وقت نوشتن برای این وبلاگ همینجوری توی زندگی من که حتی به کامنتهای وبلاگم هم نمیرسیدم ایجاد شد!
هزینه کمتر، اشتغال کمتر ، قرض و قوله کمتر و استرس کمتر به دنبال این سبک زندگی خواهند آمد. نیاز به تمیز کردن چیزهای کمتری دارید. وقت بیشتری برای خودتون و اونهایی که دوستشون دارید خواهید داشت. مرتب و منظم بودن خیلی راحتتره. باز هم بگم؟
این سبک زندگی خیلی زاهدانه و بیمزه نیست؟ حوصله آدم رو سر نمیبره؟
شاید برای زندگی زاهد درون قصهّها و مرتاضها هم اصطلاح سادهزیستی رو به کار ببرند، ولی زندگی مینیمال یا سادهزیستی مدنظر این وبلاگ، اون نیست. البته اگر اون مسیر رو دوست داشته باشید اون هم زیرمجموعه همین سبک زندگی هست، ولی من اون مدل رو نمیپسندم و اجباری برای اونطوری ساده زیستن! وجود نداره. هدف ما اینه که هر آنچه اضافی هست رو از زندگیمون خارج کنیم تا برای چیزهایی که برای ما اهمیت دارند وقت و فضای کافی داشته باشیم، نه اینکه همه چیز رو ترک کنیم! هدف اینه که هرچیزی که فقط موی دماغ و مزاحمه رو کنار بگذاریم تا اونهایی که عزیز دل هستند باقی بمونند و قدرشون هم خوب دونسته بشه. می خوایم سر و صدای اضافی محیط رو حذف کنیم که اون صدایی که دوست داریم رو بهتر بشنویم، نه اینکه کلا سکوت برقرار کنیم. اگر کمی این سبک رو امتحان کنید میبینید چقدر شادی و آرامش و راحتی به دنبالش وارد زندگی میشه. اونقدر که اصلا فکر اینکه حوصله ام سر رفت به ذهنتون نخواهد اومد.
خوب، این اولین بخش پرسشهای متداول. شما سوالی دارید که دوست دارید در موردش بنویسم؟ برام کامنت بگذارید. توی بخشهای بعدی اگر جوابش رو بدونم حتما خواهم نوشت!
دوستتون دارم، خوش بگذره، به امیددیدار
سلام، خیلی ممنونم که به اینجا سر زدید. به نظر من یک کمی این مدل رو امتحان کنی دستت میاد. شاید هم واسه یه بخشی از خونه این رو ترجیح بدی واسه یک بخش تنوع. با آزمون و خطا معلوم میشه!
بخشی از شغل من در خونه است و بنابراین مجبورم میز کار و کلی کتاب و چراغ مطالعه و لبتاب داشته باشم
خلاصه همینجوری کلی وسیله هست که مصرف هم میشن ولی درکل باعث میشن خونه م تنگ باشه
آره موقع اسباب کشی بهترین وقت واسه راحت شدن از شر وسایل اضافه است. پس شما خیلی جلویی در این زمینه.
قطعا سادهزیستی معنی اش این نیست که مثلا غذای ناسالم بخوریم یا آبمیوه بازاری. هر چیزی که استفاده میشه باید بمونه. ولی حتی توی آشپزخونه شما هم احتمالا ظرف و ظروف اضافه هست. یا در مورد کار توی خونه، احتمالش وجود داره که بعضی از کتابها رو دیگه لازم نداشته باشی و بتونی رد کنی. حالا انشالله در ادامه پستها یک انرژی جدید بگیری برای یک دور تخلیه مجدد 🙂

:)) پس سادهزیستی رو فقط واسه مامانت میخوای؟!!
خیلی خوش اومدی به اینجا لیلیجان، امیدوارم در آینده باز هم ببینمت. خیلی دوست دارم برام از تفاوت سبکی که خودت انتخاب کردی و خونه پدری بگی. من فکر میکنم تو خونه تو آدم خیلی حس آرامش و سبکی باید داشته باشه! در مورد لباس و کیف و کفش حتما مینویسم. آره درسته ما اینجا اونقدر مهمونی نداریم 🙂
ولی الان چیزی که نظرم میاد اینه که لباسهایی که دیگه نمیشه میپوشید و همه دیدنش رو لازم نیست نگه داری. اینجوری فکر کنم در آن واحد نباید کلی لباس تلنبار بشه توی خونه. دو یا سه دست لباس مهمونی و کیف و کفش ست باهاش در یک زمان باید کافی باشه. اگر این سایتهای دست فروشی رواج پیدا کنند لباسهای خوب رو میشه فروخت که حیف هم نشه.
ولی ظروف محکم و با کیفیت رو که گرونتر هم بودگرفتم(البته دلیلم برای خرید, گرون بودنش نبود بلکه همون کیفیته بود) و تا الان ظروفم رو عوض نکردم چون بعلت کیفیت بالایی که دارن خراب نشدن و اصلا از دستشون خسته نشدم.ساده زیستی میتونه تو لباس خریدن و کفش خریدن باشه….
مثلا من خیلی اوقات بلد نبودم چیزی بخرم هرچی میخریدم یا بهم نمیاومد….یا زودپشیمون میشدم و یا اینکه زیاد میخریدم ولی باز هم در هر مهمونی میگفتم:چی بپوشم هیچی ندارم!!
ولی بعد از خوندن وبلاگ چی نپوشیم نگارای عزیز زندگی من متحول شده چون راه اصولی خرید لباس رو فهمیدم…
فهمیدم که چه لباسی به من میاد همونو بخرم.
فهمیدم که چه لباسهایی زود از مد میرن کلا اونها رو نخرم….
فهمیدم بجای خرید ده تا کفش بی کیفیت یه کفش چرم خوب مثلا کفش rwبخرم که بتونم چندسالی راحت باشم از بابت خرید یه کفش راحتی دم دستی.
اون دوست خوبمون که گفتن مهمونی زیاد میرن و لباسهاشون تکراری میشن…..جواب های جالبی تو وبلاگ نگارا هست که مطالب زیاده و بخش نظرات هم زیاد اگه اهل مطالعه هستی میتونی بری وقت بزاری و کلا متحولت میکنه.
و اینکه فکر مون رو هم ازاد کنیم….و فکر های الکی رو مثل لباسهای الکی دوربندازیم.اینکه فلانی به فلانی چی گفت و به من چه حرفی زدو و من ناراحت شدم ووووووو رو بندازیم دور….و هر وقت این فکر ها به ذهنمون خطور کرد اگه به ما ربطی نداشت سریع به خودمون بگیم به من چه!!!اگه هم ناراحت بودیم یه فکر مناسب میکنیم ودنبال راه حلی میگردیم که دیگه اون شرایط برامون پیش نیاد و دیگه ذهنمون رو ساعتها و روزها مشغولش نمیکنیم.
سلام عزیزم! خیلی خوش اومدی. یکی از انگیزههای من برای باز کردن این وبلاگ این بوده که بتونم از تجربههای دوستانی مثل تو که کلی سابقه دارند استفاده کنم. تا الان هم کلی ایده خوب گرفتم. این دو تا کامنت شما هم خیلی خوبه. خیلی لطف کردی که وقت گذاشتی و نوشتی. موافقم باهات. به نظر من هم توجه به کیفیت خیلی مهمه چون در نهایت هزینه و نیاز به خرید رو خیلی کمتر میکنه.
من هم مشتری پر و پا قرص وبلاگ نگارا هستم. خیلی خوبه البته من دقیقا عمل نمی کنم مثلا همه کفشهایی که نگارا گفته بود برای من کاربرد ندارند، ولی در کل خیلی چیز ازش یاد گرفتم و به همه توصیه میکنم!
در مورد کامنت دوم هم باز خیلی خوب نوشتی. من توی این وبلاگ بیشتر میخوام به دکوراسیون و چیدمان و لوازم بپردازم، چون در مورد رفتار و کردار هنوز خودم خیلی عقب هستم. ولی فکر میکنم وقتی توی این مسیر بیفتیم کم کم روی این چیزها هم اثر میذاره و هم آدم بهتری میشیم هم آرامش بیشتری پیدا میکنیم.
خیلی ممنونم بابت کامنتها، باز هم بهم سر بزن 🙂
من دارم دونه دونه پست هاتون رو میخونم و لی انرزی گرفتم برای خونه تکونی اساسی
راستش چون خودم طرفداره سادگی هستم البته قبلن اینطوری نبودم ب مرور زمان اینطوری شدم و هستم و دوست دارم منم خونه جدید اومدم بوفه رو رد کردم چرا? چون یک چیز بدرد نخور و مزخرفه و همه بخاطر اینکه فلانی داره من ندارم خریدیم من وقتی میبینم کسی گوشه خونش سماور زعالی گزاشته و یک میزو اختصاص داده ب اون خندم میگرم جلوشم کلی استکان … واقعن باید اهل ساده زیستی باشی تا این دبلاگو همراهی کنی
منکه تا تهش هستمممنون دوستممممم بابت انرزی ک الان دارممممم
من خودم هم به تدریج اینطوری شدم، قبلش یک خرت و پرت جمع کن اساسی بودم! خوشحالم که از مطالب داری استفاده میکنی و لذت کمتر داشتن رو پیدا کردی!